صفحه شخصی زمان آقایی   
 
نام و نام خانوادگی: زمان آقایی
استان: تهران - شهرستان: اسلامشهر
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  ناظر
شماره نظام مهندسی:  106079478
تاریخ عضویت:  1389/07/13
 روزنوشت ها    
 

 شانس بخش عمومی

14

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد.
وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم.
سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت.
او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید.

نکته اخلاقی: وقتی شانس در خونه شما را میزند .... از آن استفاده کنید

سه شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 08:14  
 نظرات    
 
مهدی ناظمی 06:23 چهارشنبه 4 خرداد 1390
17
 مهدی ناظمی
آقای آقایی من اینقدر مواظب آتیش زیر خاکسترم اونوقت شما همینجوری هیزم میریزی توش...حالا اون بانکه کجا بود؟؟؟!!!
رسول والی 11:04 چهارشنبه 4 خرداد 1390
7
 رسول والی
با این جور مطالب مخالفم حتی به شوخی
بابک کریمیان 12:01 چهارشنبه 4 خرداد 1390
12
 بابک کریمیان
با حال بود
جواد دلیری راد 12:54 چهارشنبه 4 خرداد 1390
9
 جواد دلیری راد
وای وای
روح اله حیدری 13:19 چهارشنبه 4 خرداد 1390
13
 روح اله حیدری
با اینکه خنده دار بود ولی خانم ها اصلا از این نوع مطالب خوششون نمیاد !
آقای آقایی مواظب خودتون باشین !
نازنین دانشمند 13:30 چهارشنبه 4 خرداد 1390
18
 نازنین  دانشمند
به دزد اون بانک بگید یه سری هم به بانک سر کوچه ما بزنه من کارش دارم
جواد عزیزی اجیرلو 13:39 چهارشنبه 4 خرداد 1390
11
 جواد عزیزی اجیرلو
احتمالا مادر زنش بوده نه همسرش
مهدی فولادگر 18:07 چهارشنبه 4 خرداد 1390
14
 مهدی فولادگر
آقای والی اگرچه با نظر شما موافقم ولی باتوجه به مطالبی که در بخشهای دیگر از شما خواندم یا شما در جستجوی یک همسر باب میلتان میگردید ! یا در موقع اظهار نظر خانمتان در کنارتان نشسته اند !
حالا کدام یکی درسته؟؟؟
مژگان فدایی 18:24 چهارشنبه 4 خرداد 1390
12
 مژگان  فدایی
وقتی میگیم مرد ایده آل وجود نداره بهتون بر میخوره...بلکه اون بانک زنه به داد ما خانوم ها برسه بهشت جای به این خوبی رفتنش صد می ارزه به بودن در کنار همچین مردان نمک نشناس بی وجدانی.البته بلانسبت بعضی از آقایون که نسل متمدنشون :) روبه انقراضه....
ممنون
سایه ذاکری 18:29 چهارشنبه 4 خرداد 1390
11
 سایه ذاکری
نازنین جون خودتو ناراحت نکن.با این حرف ها این حقیقت که آقایون بدون خانم ها نمیتونن دوام بیارن عوض نمیشه که.درسته آقایون محترم؟
(ناراحت نشین تورو خدا)
افشین جوبه 18:39 چهارشنبه 4 خرداد 1390
9
 افشین جوبه
به عنوان شوخی بعد از روز زن می پذیرم... با مزه بود
روح اله حیدری 19:16 چهارشنبه 4 خرداد 1390
12
 روح اله حیدری
یکی داره توی این گروه ساز مخالف میزنه !
اگه نگاه کنید برای هر کی یه رای مخالف داده !!!
میشه بگین واسه چی؟!
سیامک مطلبی 21:48 چهارشنبه 4 خرداد 1390
10
 سیامک مطلبی
آخ جون دعوا
روح اله حیدری 00:05 پنجشنبه 5 خرداد 1390
12
 روح اله حیدری
خانم فدایی، خدا موقعی که داشت مرد رو می آفرید به خانم ها قول داد که مرد آیده ال در هر گوشه از جهان یافت میشود بعد زمین رو گرد آفرید !
نازنین دانشمند 08:18 پنجشنبه 5 خرداد 1390
13
 نازنین  دانشمند
من نمی دونم اگر زن ها اینقدر بد هستند مردا دو تا دوتا می گیرند
رسول والی 10:59 پنجشنبه 5 خرداد 1390
10
 رسول والی
جناب فولادگر عزیز

بنده حدود یک سال هست که ازدواج کرده ام و تا چند وقت دیگه بابا هم میشم. من از محل کارم کانکت میشم که هیچ بنی بشری کنارم نیست چه برسه به همسر نازنینم!

بنده تنها مورد عجیب و غریبی(!!!) که دارم اینه که بشدت علاقمند و وفادار به همسر عزیزم هستم و بی نهایت دوستش دارم. حالا بخاطر این گناه بزرگ(!!!) مستحقم که 7 بار مخالف بشم.

متشکرم از دوستان. امیدوارم یه روز ما مردها تصمیم بگیریم به اندازه یک صدم همسرانمان از خودمون محبت، عاطفه و عشق بروز بدیم. اون وقته که دیگه نیازی به کارهایی حیوانی مثل زن دوم و سوم و چهارم و خیانت نیست.
مهدی ناظمی 16:06 پنجشنبه 5 خرداد 1390
11
 مهدی ناظمی
جناب والی عزیز
احساسات پاک شما را ارج می گذارم.و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.ولی چون از کمپین ما خارج شدید یک رای مخالف بهتون دادم...ولی تو رو خدا دیگه از این ببعد رای مخالفها رو به پای من نزنیدهااا من همین یکدونه رو گردن میگیرم....موفق باشید
مژگان فدایی 17:15 پنجشنبه 5 خرداد 1390
10
 مژگان  فدایی
درود بر جناب والی ,آفریییییییییییییین
جناب حیدری ممنون که اقرار کردید مرد ایده آل بر روی زمین پیدانخواهدشد
جناب ناظمی خوبه که آدم سعی کنه طرف حق رو بگیره نه صرفا طرف اونچه که به نفعش هست(منظورم ارق زیادیتون به آقایونه)
مهدی ناظمی 18:02 پنجشنبه 5 خرداد 1390
9
 مهدی ناظمی
خانم فدایی:از کامنتهای من همه فهمیدن که هیچ کس به اندازه من مواظب آتش و خاکستر و هیزم نیست.لذا قلبا با عزیزانی چون آقای والی و بهمنی موافقم...البته فقط قلبا
یحیی بهمنی 18:36 پنجشنبه 5 خرداد 1390
8
 یحیی  بهمنی
آقای ناظمی، کمپین راه انداختین، آمارشو هم دارین؟ به فکر عاقبتش هستین؟
تو همین موضوع: 10 آقا و 3 خانم حضور دارن! به نظر بازی عادلانه‌ای نیست:
*از اونجا که هر کدوم از این خانم‌ها حداقل 5 آقا رو حریفه (دلیلش آخر همین کامنت)، هنوز 5 تا یار کم دارین!(تازه اگه دل آقای والی رو بدست بیارین!).

* ضمنا تو این 10 تا آقا، فقط شما و آقای حیدری، حرفه‌ای هستین؛ بقیه مثل من آماتورن.
اما اون خانم‌ها همشون حرفه‌ای هستن. (یکیشون غول جنگلی داره، یکی‌شون با مامولک‌ها رفیقه، یکی دیگه‌شون هم که با مورچه های آتش ( "فورمیسیدا")(که میتونه به مدت 30 ثانیه رکورد رقاصان بریک رو زده و روی یک دست تعادل خودش رو حفظ کنه))

برین آقاجان؛ برین به فکر تبلیغات مؤثر باشین...! وگرنه کلاهتون پس معرکه‌س!!!!!!! :) :) :)
سایه ذاکری 01:29 آدینه 6 خرداد 1390
12
 سایه ذاکری
جناب ناظمی اینطوری کسی بهتون زن نمیده ها.به نظرم جناب والی رو الگوی خودتون قرار بدین.اصلا یه چند جلسه مشاوره تشریف ببرین پیش ایشون.خوبه ها.نگران هزینه هاشم نباشین ما بچه های گروه،مخصوصا خانم ها کمکتون میکنیم
مهدی فولادگر 22:38 آدینه 6 خرداد 1390
9
 مهدی فولادگر

جناب والی ، همشهری عزیز

سلام ، کامنت شما را دیدم . همانگونه که در ابتدا گفتم با نظر شما موافق بودم و امتیاز منفی هم ندادم ولی همانطور که اصل موضوع یک شوخی بود خواستم با شما مزاحی کرده باشم چون طرفداری شما زیادی مشهود بود . البته شاید بتوانم دوری شما را از خانواده درک کنم بخصوص در سال اول ازدواج .
خودم علاقه شدیدی به همسر و دختر 4 ساله ام دارم بخصوص وقتی هر روز حدود 200 کیلومتر از آنها دور میشوم دخترم موقع رفتن ازم قول میگیره و میگه : قول بده وقتی سر کار میری من رو ترکم نکنی !
واقعا چه چیز میتونه جای کانون گرم خانواده را پر کنه ؟؟
من مطمعنم شما پدر خوبی برای فرزندتان خواهید بود و به شما افتخار خواهد کرد .

همچنین باید به خانم دانشمند عرض کنم تنها چیزی که مردان وقتی خوبش را داشته باشند حوس دومی شو نمی کنند ، زن هستش !!!!!
زمان آقایی 07:44 شنبه 7 خرداد 1390
11
 زمان آقایی
باعرض پوزش از خانمهای محترم سایت میخواستم بگم اینگونه مطالب مزاحی بیش نیست ورگرنه کی جرات داره با خانمها در بیفته!!!!!!!!!!!!!
بخونید:
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد.
وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.
زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد....!!!
زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟
غول جواب داد : نخیر ! زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره،همینه که هست....... حالا بگو آرزوت چیه؟
زن گفت : در این صورت من مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت : نگاه کن. این نقشه را می بینی ؟ این کشورها را می بینی ؟ اینها ..این و این و این و این و این ... و این یکی و این. من می خواهم اینها به جنگ های داخلی شون و جنگهایی که با یکدیگر دارند خاتمه دهند و صلح کامل در این منطقه برقرار شود و کشورهایه متجاوزگر و مهاجم نابود شون.
غول نگاهی به نقشه کرد و گفت : ما رو گرفتی ؟ این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند. من که فکر نمی کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه کاریش کرد. درسته که من در کارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر ها . یه چیز دیگه بخواه. این محاله.
زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین...
من هرگز نتوانستم مرد ایده آل ام راملاقات کنم.
مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه.
مردی که بتونه غذا درست کنه(!!!) و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه.
مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه(!!!!!)
ساده تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.
غول مقداری فکر کرد و بعد گفت : اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم....!!!!
رسول والی 11:22 شنبه 7 خرداد 1390
9
 رسول والی
خانم ذاکری

بنده حاضرم بصورت رایگان و تضمینی آموزش خصوصی و گروهی بدم! تازه به نفرات برتر جوایز ارزنده ای اهدا خواهد شد!
علی شمس 11:44 شنبه 7 خرداد 1390
8
 علی شمس
سلام
احتراما آدرس بانک رو اعلام کنید...
(:
مژگان فدایی 12:04 شنبه 7 خرداد 1390
10
 مژگان  فدایی
آخ آخ جناب آقایی راه درستی رو پیش نگرفتید.معلومه خیلی بهتون برخورده که این روزنوشت رو در مقابل روزنوشت بنده قرار دادید! :)
جناب ناظمی قلب و زبون باید یکی باشه ولی مسأله ای نیست ماخانوم ها به این طور مسائل عادت داریم,امیدوارم آمار کمپینتون بره بالا ,ماخانوم هاخوشحال میشیم چون این واقعت روشن تر میشه وبرهمگان ثابت میشه که<مردایده آل وجود......... > :) :)
نازنین دانشمند 16:12 شنبه 7 خرداد 1390
10
 نازنین  دانشمند
جناب آقای مهدی فولادگر اصلا هم اینطور نیست.چیزی که به طور واضح تو جامعه داریم می بینیم همین امر است.
البته منظورم خانمهایی نیست که پی به خیلی از ماجراها می برند و حالا به دلایلی به روی خودشون نمی آورند یا اینکه اختلافات یا پیگیری از جانب خانم شروع می شود.
منظورم خانومهایی است که به خیانت همسرشون پی نمی برند و همیشه پیش خودشون همسرشون را بهترین می دوندد.بعضی از مردها بهترین همسر و زندگی را هم داشتند باشند حتی در قلبشون هم به همسرشون خیانت کرده اند.
بعضی از مردها هم اگر (البته بعضی ها-گفته باشم)بقیه مردها هم اگر سرشون به خانه و زندگیشون بنده به خاطر این است که آب ندیدند و الا شنا گرهای ماهری هستند.
این حقیقت جاری جامعه ماست.هر روز به صورت ناشناس یا آشنا می بینیم و بروی خودمون نمی آوریم یا گاهی کمی ناراحت می شویم.ولی در هر دو صورت عبور می کنیم.
یحیی بهمنی 17:54 شنبه 7 خرداد 1390
10
 یحیی  بهمنی
آقای والی، بنا نشد رو دست مدیرای سایت بلند بشی و جایزه بدی ها!

ضمنا ازونجا که خانم ذاکری هزینه‌شو متقبل شدن، و شما هم اعلام کردین رایگان آموزش میدین، برای اینکه پول‌های خانم ذاکری رو زمین نمونه، ناچار زحمت قبول اون پول‌ها رو متقبل میشم.
اما صورتحساب:
خانم ذاکری،

هزینه آموزش خصوصی هر نفر، بعبارتی میشه ساعتی بیست و پنج هزار تومن.(چون کلاسش فوق تخصصیه).

برای اینکه کلاس نتیجه بده و معمولا آقایون این جور مطالب رو یه کم دیر میگیرن، لذا حداقل برای هر نفر باید صد ساعتی کلاس بزارن.

اگه فقط برای آقایون همین ستون کلاس رو بزارن، منهای خود آقای والی، تا قبل از کامنت قبلیم میشد 9 نفر؛ آقای شمس و آقایی هم اضافه شدن، دو نفر هم رزرو باید فرض کنیم، میشه 15 نفر.

بعبارتی میکنه: 15*100*25000 یعنی 37 میلیون و پانصد هزار تومن ناقابل. شماره حساب میدم سریعتر واریز کنین. میتونین به 40 میلیون رندش کنین.

هزینه‌های دیگه شم از خیرین تهیه میکنیم. ضمنا ازونجا که کلاس‌ها تضمینیه، به نظر من ارزششو داره! چنین آموزشی در تاریخ بی‌سابقه‌س. افتخارش مال شما و آقای والی.

ضمنا اگه آقای والی هم نتونستن درست آموزش بدن، کل پول رو یکجا با 10 درصد جریمه بهتون برمیگردونن. بهر حال گفتن کلاس‌ها تضمینیه!
بجنبید، که هر لحظه تأخیرش دیره!!

آقای والی از همین الان در خدمتیم. چی باید یاد بگیریم؟
مهدی ناظمی 19:57 شنبه 7 خرداد 1390
11
 مهدی ناظمی
دوستان گرامی سلام
خانم ذاکری مزاح بنده راببخشید من چهار ساله ازدواج کردم و تا چها ماهه دیگه در انتظار آمدن بچه ایی هستم که تازه امروز فهمیدم پسررررررررررررررررررررررررررررررررررررررره
خانم فدایی از همین امروز کمپین تعطیله
جناب والی گرامی کلاس به حد نصاب رسید من آماده ام
خانم دانشمند :دیگه اینقدر مردها بد نیستند دیگههههههه
جناب بهمنی :نشان دادید سرتون تو حساب کتابه هاااا
و توصیه بدوستان مجرد:عزیزان به حرفهای ما گوش ندید گمراه شوید ماها خرمون از پل گذشته .از الان یاد بگیرید طرفدار خانمها باشید در هر حالتی که بد میبینیداااا
سایه ذاکری 02:03 یکشنبه 8 خرداد 1390
12
 سایه ذاکری
جناب بهمنی چرا حرف در میآرین من کی گفتم هزینه هارو قبول میکنم؟اون اعداد ارقام چیه؟قلبم گرفت.تازه جناب والی قرار شد کلاس رایگان بذارن.دیگه چی بهتر از این؟هر چند این کلاسا فایده نداره همون که اول گفتم ما باید فقط صبوری کنیم.....در ضمن جناب والی دوباره روحیه شادتونو تحسین میکنم.آقای ناظمی تبریک میگم واسه پسرتون.شاد باشین ولی کلاسارو شرکت کنین خلاصه آدمیزاد همیشه تشنه یادگیریه.در ضمن از آشنایی با همه بچه های گروه خوشحالم.من خیلی بین شما جدیدم ولی اصلا غریبی نمیکنم.ممنون.
یحیی بهمنی 08:48 یکشنبه 8 خرداد 1390
10
 یحیی  بهمنی
جناب ناظمی شما لطف دارین.

اما خودمونیم کسی نکته انحرافی کامنتمو دقت نکرد: 9+2+2 میشه 13 نه 15!!!

دوستان مجرد، توصیه‌های ایمنی آقای ناظمی رو کاملا جدی بگیرین! خانم‌ها یه موجوداتی هستن که تا عمر دارین باید هواشون رو داشته باشین! وگرنه ...
یحیی بهمنی 08:49 یکشنبه 8 خرداد 1390
11
 یحیی  بهمنی
اینم یه داستان دیگه (شاید کمی مرتبط)، تقدیم به دوستان:

روش تشخیص جنسیت مگس ها ! ...

خانمی به آشپز خانه رفت و دید همسرش با یک مگس کش بدست اینطرف و آنطرف میچرخد.
پرسید : چکار میکنی؟
همسرش پاسخ داد : مگس شکار میکنم!
آه چند تا کشته ای؟
آره، سه مذکر و دو مونث!!
همسرش با تحیر پرسید : چگونه تشخیص جنسیت آنها را دادی؟
شوهرش گفت : سه تاشان روی شیشه خالی نوشابه بودند و دو تا روی تلفن !!
نازنین دانشمند 09:13 یکشنبه 8 خرداد 1390
8
 نازنین  دانشمند
جناب ناظمی مبارک است
النا گرامی 10:39 یکشنبه 8 خرداد 1390
9
 النا گرامی
من نفهمیدم اینجا راجع به چی یحث می شه؟. شانس؟!
یحیی بهمنی 11:57 یکشنبه 8 خرداد 1390
10
 یحیی  بهمنی
خانم ذاکری؛ خوب البته حق دارین! گفتن حرف مرد یکیه! نگفتن که حرف زن یکیه!
البته با آخرین جمله‌تون کاملا موافقم.
یحیی بهمنی 11:59 یکشنبه 8 خرداد 1390
9
 یحیی  بهمنی
آقای ناظمی ، گل پسرتون مبارکتون باشه. ولی 5 نفر دیگه به خانوما اضافه شد(خانم گرامی). چیکار میخواین بکنین؟
یحیی بهمنی 12:00 یکشنبه 8 خرداد 1390
9
 یحیی  بهمنی
خانم گرامی؛ اصلا اینجا بحثی نمیشه؟ میشه؟ همه در صلح و صفا! نه آتیشی هست، نه خاکستری و نه شانسی که بخوایم ببینیم مال کیه!
شما آسوده باشید.
مهدی ناظمی 12:43 یکشنبه 8 خرداد 1390
9
 مهدی ناظمی
با تشکر از خانمها ذاکری و دانشمند و آقای بهمنی بابت اظهار لطفشون.
خدمت خانم گرامی هم باید عرض کنم برخی دوستان بدون در نظر گرفتن خطر خاکستر اقدام به آتش بازی در جنگل کردند که با پا در میانی برخی دیگر قائله به خوشی مهار شد...اما همه میدانیم که این آخرین بار نیست و باید هوشیار و آماده باشیم .به قول شاعر :همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم.
مژگان فدایی 17:08 دوشنبه 9 خرداد 1390
11
 مژگان  فدایی
جناب بهمنی فکر نمیکنید جملتون کمی توهین آمیز بود؟ماخانوم ها یا حرفی رو نمیزنیم یااگر حرفی بزنیم پاش وایمیستیم.منظور از حرف مرد یکیه صرفا مربوط به جنس مذکر نیست بلکه خطاب به شخصیست که انسانیت داره وجوانمردهست.بد نیست گاهی به معنای واقعی الفاظ توجه کنیم نه ظاهرشون.
جناب ناظمی ضمن عرض تبریک بابت کوچولوی در راهتون خدمت شریفتون عارضم که در جنگل تا جایی که بنده میدونم آتش سوزی راه نیفتاد که کسی بخواد پادر میونی کنه برای خاموش شدنش, بهتره کمی مثبت نگر تر باشید.
یحیی بهمنی 12:37 سه شنبه 10 خرداد 1390
8
 یحیی  بهمنی
خانم فدایی؛ شما چرا به خودتون میگیرین؟ خوب منم با شما کاملا موافقم! منم شخصیتو گفتم دیگه!!
منظورم از اوناییکه میزنن زیر حرفشون، بود! ما مردای بیچاره، حرفی نداریم! اصلا همونی که شما میگین! خوبه؟
اگر هم گوشه‌ایش به شما برمیخورد، من معذرت میخواهم!
حامد مستقیمی 13:34 سه شنبه 10 خرداد 1390
9
 حامد مستقیمی
لطفا اینقدردعوا نکنید!
هم آقایون بدجوربه خانومها محتاجند وهم خانومها به شدت به آقایون!
همه باید احترام همدیگرو نگه دارند برای من همین بس که خانمها چون روزی مادرخواهند بود احترامشون واجبه!!
ولی خانمها هم لطفا ازروحیه لطیف آقایون سواستفاده نکنن :))
البته منم موافقم که این موارد حتی شوخیش هم جالب نیست چه برسه به ....
خدااون روز رو نیاره D:
مژگان فدایی 14:35 سه شنبه 10 خرداد 1390
9
 مژگان  فدایی
جناب بهمنی بنده به خودم نگرفتم فقط کافیه مجددپنجمین کامنتتون رو بخونید بعد متوجه منظور بنده خواهید شد.امان از دست شما آقایون......
مژگان فدایی 15:10 سه شنبه 10 خرداد 1390
9
 مژگان  فدایی
جناب مستقیمی یعنی اگر خانمی قادر به مادر بودن نبود لایق احترام نیست؟باید به افراد بخاطر هر آنچه که هستن احترام گذاشت نه آنچه که ممکن هست بشن.احترام گذاشتن افرادبه هم نه تنها به هرشخصی واجب است بلکه احترام هر مخلوقی رو آنگونه که شایسته است باید بجا آورد.
باورکنید اگر آقایون کمی در طرز کلام راندنشون توجه ودقت کافی رو بخرج بدن , بخش عظیمی از آتش زیر خاکستر خاموش خواهد شد.:)
مهدی ناظمی 16:30 سه شنبه 10 خرداد 1390
8
 مهدی ناظمی
ببخشید من میخواستم دیگه وارد این بحث نشم اما دیدم باز بحث آتش و خاکستر اومد وسط.
خانم فدایی حالا هم که یکی مثله مهندس مستقیمی پیدا میشه و طرفداری ازتون میکنه هم ایراد میگیرید!!!
دقت نظر شما قابل تحسینه ولی همه میدونیم که جناب بهمنی هم چیزی تو دلش نیست!!!
ش ب 17:29 سه شنبه 10 خرداد 1390
8
 ش ب
جناب آقای مهندس آقایی
عذر خواهی می کنم اگر چه فرموده بودید قصد مزاح دارید ولی قبلا نیز از مسئولین سایت خواهش شده بود که مطالب جنجال برانگیز را درج نفرمایند چه بسا درج چنین مطالبی بی احترامی به نزدیکترین عزیزان خودشان باشد و نیز باعث ریزش اعضای سایت خواهند شد چرا که به عنوان مثال به همین روزنوشت تا کنون 47 نظر داده شده است و اگر مبنا همین باشد کسی با درج چند روزنوشت این چنینی در صدر اعضاء هم جای خواهد گرفت و این آفتی است برای بقای این سایت.
اینجانب با عضویت در این سایت خود را در اطلاعات تمامی اعضاء سهیم می دانم و همانطور که نتایج برترین های سایت در سال گذشته نشان داد 2 نفر از آنها خانمها بودند که تمامی آنها جهت روزنوشت هایشان زحمت کشیده اند و با درج مطالب جنجال برانگیز امتیاز نیاورده اند.

سعی کنیم کار گروهی انجام دادن را تقویت کنیم، به همدیگر احترام بگذاریم و در موارد نادر همدیگر را تحمل کنیم
با تشکر و عذر خواهی مجدد از جناب آقای مهندس آقایی
علیرضا احمدی 21:34 سه شنبه 10 خرداد 1390
7
 علیرضا احمدی
من که هی دارم می گم سایت داره به سمت و سوی مسائل عمومی پیش میره و صنعت داره کمرنگ میشه .....

اگه ببنید من مخالفت خودمو اول اعلام کردم ولی هیچ نظری ندادم ( من که همجا نخودی تو آتیشم ) چون میدونستم اینجوری میشه . . .
میثم سید بخشی 21:54 سه شنبه 10 خرداد 1390
8
 میثم سید بخشی
شرم آوره
من زیاد سر نمی زنم
ولی حیفه به خدا


شرمنده از خانم های سایت
زمان آقایی 07:21 چهارشنبه 11 خرداد 1390
9
 زمان آقایی
جناب آقای مهندس بهنامی نیا

همانگونه که قبلا عرض کردم هدف بنده مزاح بود و نه جمع کردن امتیاز،از طرفی به نظر بنده بعضی از اعضای محترم سایت بیخودی دارن با هم کل کل میکنن که من خواهش میکنم به این کار ادامه ندن تا به قول آقای مهندس موجبات ریزش اعضای سایت فراهم نشود (هر چند با این نظر مخالفم چرا که نه تنها موجب ریزش اعضای سایت نمیشود بلکه اعضا با جدیت بیشتری موضوعات را دنبال میکنند)
نازنین دانشمند 12:20 چهارشنبه 11 خرداد 1390
9
 نازنین  دانشمند
سرکار خانم النا گرامی بحث سر اینکه وقتی شانسی بهتون رو آورد و کسی پیدا شد که خواست زنتون را بکشه این شانس رو از دست ندهید.همه جنگ و دعوا هم که توی این بخش راه افتاده همش تقصیر جناب آقای زمان آقایی که این مطلب را ثبت کرده و البته بعضی از آقایون هم به دنبال اون بانک می گردند تا با همسر محترمشون یه سری به بانک بزنند.
البته خیلی جدی نگیرید
زمان آقایی 12:48 چهارشنبه 11 خرداد 1390
10
 زمان آقایی
من از کلیه اعضای سایت عذرخواهی میکنم و از طرف اقایون دستهای خود به نشانه تسلیم بالا میبرم
محمدرضا جمشیدیان 12:53 چهارشنبه 11 خرداد 1390
10
 محمدرضا جمشیدیان
با سلام و عرض ادب و احترام،

فضای مجازی همواره پر از سوء تفاهم است.
نوشته ها گاهی به سختی می توانند نیات درونی ما را منعکس کنند.
دوستان عزیز اگر مطالب همین صفحه را از بالا تا پائین بدقت مطالعه فرمایند به همین نتیجه خواهند رسید.
از همه دوستان تقاضا می کنم هر نوشته ای را به بهترین نحو آن تفسیر نمایند مگر آنکه تفسیری جز آن میسر نباشد.
به این ترتیب همه مامی توانیم کمی تمرکز کنیم، کمی آرام باشیم، یک نفس عمیق بکشیم، یک لیوان آب خنک بخوریم و به این روزنوشت به عنوان یک شوخی ساده نگاه کنیم،
بعد از آن بدون شک فرصت خواهیم داشت تا به موضوعات تازه تری بپردازیم.
برادر کوچک تر شما.